لابد تا به حال شنیدهاید که میگویند: “شنیدن کی بود مانند دیدن؟” یا اینکه “تا با چشم خودم نبینم باور نمیکنم.” و این عبارات را طوری ادا میکنند که گویی معتبرترین ابزار سنجش دقت انسان چشم(دیدن) اوست.
بیایید با یک سوال آغاز کنیم: چقدر به چشمهایتان اعتماد دارید؟
قبل از ادامهی مطالعهی این متن لطفا دو ویدئوی زیر را ببینید:
ویدئوی شمارهی یک
ویدئو شمارهی دو
احتمالا تا به این جای کار کمی به قوه و ادراک بینایی خود شک کردهاید.
حال بیایید سناریوی بالینی زیر را با هم مرور کنیم:
نصف شب است و شما در غلغلهی اورژانس به سر میبرید. بیماری را پس از دعوا در یکی از محلههای ترسناک شهر به بیمارستان آوردهاند و به خاطر درد در قفسهی سینهاش از او Chest X ray گرفتهاند. این تصویر سینهی اوست. چه میبینید؟

اگر پیدایش کردهاید که به شما تبریک میگوییم و اگر نه، سرزنشتان نمیکنیم. احتمالا در آن خستگی و شلوغی و سروصدای اورژانس آن قدر به ریهی بیمار خیره بودهاید که در نهایت موفق شدهاید چند عیب هم برآن بگذارید و دچار Over-diagnosis نیز شدهاید.
در فضای پلورای سمت چپ بیمار جسمی فلزی(سفیدرنگ) دیده میشود: یک گلوله.
اما چه چیزی در ذهن شما رخ داده است؟
به این پدیده Inattentional Blindness یا Change Blindness میگویند و زمانی رخ میدهد که فرد نمیتواند محرکهای غیر منتظره را حتی اگر بسیار ساده و سرراست باشند، درک کند. زیرا توسط سایهی(اثر) محرکی قویتر محو میگردد.
Inattentional Blindness به خودی خود یک سوگیری شناختی نیست بلکه به عنوان یکی از ویژگیهای سیستم ادراکی ما به حساب میآید که ما را نسبت به محرکهای غیر لازم محیط بیتوجه(کور) میکند تا بتوانیم برخورد موثرتری با محیط داشته باشیم.
این ویژگی میتواند زمینهی بعضی از سوگیریهای شناختی فرد را فراهم کند، مانند Search Satisficing.
واژهی Satisficing ریشه در دو واژهی Satisfy(رضایت) و Suffice(کفایت) دارد. واژهای که Herbert Simon به عنوان یک استراتژی تصمیمگیری که شامل جستجو در میان گزینههای موجود تا زمان رسیدن به آستانهی پذیرش فرد(رضایت و کفایت) میشود ارائه شدهاست.
در پزشکی، Search Satisficing در واقع یک میل طبیعی به توقف فرایند جستجوهای تشخیصی به محض یافتن علت احتمالی تظاهرات بیماری است.
آیا تا به حال در حضور بیمار به هنگام گرفتن شرححال و انجام معاینهی او، وسوسه نشدهاید که به در دسترسترین تشخیص اکتفا کنید و رضایت دهید؟
همانطور که در مثالهای ارائهشده دیدید، این نوع از Premature Closure در کار بالینی میتواند به محض یافتن یک تظاهر واضح و مهم در شرح حال یا معاینه یا پاراکلینیک توجه ما را به خود جلب کرده و از سایر یافتههای احتمالی دور نماید.
حتما تا به حال در اورژانس بیماران ترومایی را دیدهاید که در حال داد و هوار و جیغ زدن هستند که “آی دست یا پایم زخم شده یا شکسته است.” حال آنکه ممکن است درد حاصل از شکستگی یا زخم نسبتا غیر مهم دست و پا درد جدی و تهدیدکنندهی ناشی از خونریزی داخلی را بپوشاند و فرد متوجه آن نشود و اگر پزشک طبق ATLS و ترتیب ABCD پیش نرود و فرایند تصمیمگیریاش را به سر و صدای بیمار بسپارد، ممکن است جان او را با نادیدهگرفتن تهدید اصلی به خطر بیندازد.
جالب است که مطالعات نشان میدهند که در بیماران ترومایی با آسیبهای شدید احتمال بیشتری برای Miss شدن آسیبها وجود دارد.
شاید این احتمال را بدهید که تنها افراد تازهکار درگیر چنین سوگیریهایی میشوند و پزشک هرچه با تجربهتر گردد از این خطاها مبرا میشود. اما در مطالعهای بر روی تعدادی رادیولوژیست نشان دادند که حتی افراد خبرهای که روزانه با یک دستهی خاص از موضوعات سر و کار دارند نیز میتوانند دچار Inattentional Blindness و Search Satisficing شوند.
در این مطالعه از 24 رادیولوژیست خواستند که تعداد ندولهای قابل مشاهده در سیتی اسکن ریه 5 بیمار مبتلا به سرطان ریه را تعیینکنند. در دور آخر محققان تصویر گوریلی را که 48 برابر اندازهی هر ندول بود در بخشی از تصویر قرارداده بودند اما 83% از متخصصان نتوانستند به حضور آن پی ببرند. جالب است که با تکنیک eye-tracking رد چشم رادیولوژیستها را دنبال کرده بودند و متوجهشدند که از بیست نفر متخصصی که نتوانسته بودند گوریل را ببینند، 12 نفر در بخشی از جستجوی خود مستقیما به آن نگاه کردهبودند.
به طور کلی شاید بتوان گفت ما آنچه را میبینیم که انتظار داریم و نسبت به آنچه که انتظارش را نداریم کوریم و طنز ماجرا این است که نسبت به کوری خود نیز کوریم.
دیدگاهتان را بنویسید