دو دسته از متفکران هستند که در دو سمت طیف قضاوت پیرامون Bias های ذهن قرار میگیرند.
Melioristها
معتقدند که Rationality انسان همه ی آن چیزی نیست که می توانسته باشد بلکه ممکن است با مداخلات آموزشی و تمرین این ویژگی بهبود یابد.
Panglossianها
Panglossian ها می گویند که چنین ویژگی هایی مثلا Heuristicها و Biasها نشان دهنده ی Irrationality نیستند. بلکه سطح بهینه ی پردازش اطلاعات توسط انسان محسوب می شوند.
بقولی به غریزه ات اعتماد کن
حال سوالی که پیش می آید چنین است:
پس تکلیف ما چیست؟ چه رویکردی را برای مواجهه با انواع Bias های مثبت و منفی پی بگیریم؟
پت کراس کری می گوید که Medical Heuristics در کار بالینی و مخصوصا استدلال های تشخیصی کاربردهای بسیار زیادی دارند اما همزمان هوشیاری نسبت به آن ها و تامل در آنها می تواند به ما در اینکه به خطا نیفتیم یاری رساند.
پت کراس کری هم چنین سه Bias را بعنوان موانع اصلی موجود در نگاه Melioristها بیان می کند:
Not Invented Here Bias (NIH)
تاریخ طویل خودکفایی پزشکی برای حل بسیاری از مشکلاتش ممکن است منجر به عدم پذیرش پزشکان برای بررسی و Observe شدن توسط علومی دیگر شود.
اینکه متخصصانی روان شناس (بعنوان حرفه ای که در فرهنگ عام خارج از پزشکی پنداشته میشود) درباره ی ویژگی های پزشک و نحوه ی تصمیم گیری و … و هم چنین چگونگی بهبود این فرایند ها اظهار نظر کنند، می تواند پزشکان در موضعی دفاعی علیه آن ها ببرد.
بعبارتی برای بسیاری از پزشکان، پذیرش و به کارگیری آن چه که خارج از پزشکی کشف شده باشد، ممکن است کاری سخت باشد.
Blind Spot Bias
حتی اگر بسیاری از افراد بتوانند Bias های موجود در تصمیم های دیگران را بیابند ممکن است نتوانند در یافتن Bias های تصمیم های خود موثر واقع شوند.
انسان ها تمایل قدرتمندی دارند که باور کنند درکشان بیان کننده ی واقعیت است. در حالیکه دیگران را مسموم به انواع سوگیری ها می دانند.
نکته ی مهم این است که هر چه فرد بیش تر تحت تاثیر چنین سوگیری هایی باشد احتمال کمتری وجود دارد که درگیر استراتژی های بهبود تصمیم گیری یا پند ها و نظرات افراد متخصص شود.
در نتیجه در مقابل رویکرد های کاهنده ی سوگیری ها مقاومت نشان می دهد.
MySide Bias
افراد تمایل دارند که با سوگیری به نظرات قبلی خودشان Evidence ها را ساخته و ارزیابی و فرضیه ها را تست کنند.
بنابراین جمع آوری اطلاعات و یادآوری آن ها را به صورت انتخابی انجام می دهند. طوریکه از طرز نگاه آن ها حمایت کند.
اما آیا آن طور که ما می بینیم و به خاطر می آوریم تمام واقعیت است؟
این فرمی از Ascertainment Bias است که می گوید:
مردم آن چه را می بینند که می خواهند.
مثلا طرفداران یک تیم فوتبال را تصور کنید.
شاید تمام شعارهای غیر اخلاقی خود را طی یک بازی 90 دقیقه ای در مقابل یک یا دو شعار نامناسب طرفداران تیم مقابل اصلا به حساب نیاورند. چون هرکس معتقد است که طرف حق است!
این سه مانع می توانند در مسیر کنترل سوگیری ها سد هایی برای پزشک باشند.
منبع:
دیدگاهتان را بنویسید