در این نوشته قصد داریم نوع دیگری از انواع استدلال، یعنی استدلال استقرایی | Inductive Reasoning را معرفی کنیم.
در استدلال های روزانه ی بالینی، تشخیص ما با فرض های برخاسته از دانش عمومی مان آغاز نمی شود.
بلکه با مسئله ای آغاز می کنیم که شامل مجموعه ای از علائم و نشانه های غیر دقیق است و رو به عقب (دانسته های قبلی مان) استدلال کرده تا بتوانیم علت اختلال را حدس بزنیم.
بنابراین فرایند تشخیص، علاوه بر استدلال استنتاجی، نوع دیگری از استدلال را می طلبد:
Inductive Reasoning یا استدلال استقرایی
در این استدلال ما با فرض(های) اختصاصی شروع می کنیم تا نتیجه ای کلی بگیریم.
درست برعکس استدلال استنتاجی.
نتیجه ی استدلال استقرایی احتمالا با توجه به مستندات موجود درست است.
اما به هیچ وجه تضمینی برای درستی آن وجود ندارد.
از آن جا که هیچ کس هیچ گاه نمی تواند بگوید که همه ی مستندات را دیده است، استدلال استقرایی غیر دقیق بوده و همواره درصدی از عدم اطمینان را در داخل خود دارد.
برخلاف استدلال استنتاجی، استدلال استقرایی مولد بوده و منجر به ساخت فرضیه هایی می شود که ممکن است درست یا غلط باشند.
بیایید با یک مثال ادامه دهیم:
می بینیم که ما یافته ها را جمع آوری می کنیم، یکسری الگو را در ذهنمان جستجو کرده و سپس تئوری یا فرضیه ای برای توضیح اطلاعات موجود می سازیم.
مثالی دیگر:

بدین ترتیب متوجه می شویم که نتیجه ی این نوع استدلال تنها یک احتمال است و تضمینی برای آن وجود ندارد.
ذکر این نکته مهم است که بیشتر استدلال استقرایی را بعنوان استدلالی متقاعد کننده یا غیر متقاعد کننده در نظر می گیرند تا استدلالی درست یا غلط.
اگر چه در استدلال استقرایی هیچ قطعیتی پیدا نمی شود اما می توان از آن در پیش بینی اتفاقات آینده یا حدس اتفاقاتی که قبلا رخ داده اند و هنوز مشخص نشده اند استفاده کرد.
منابع:
دیدگاهتان را بنویسید