مدل شهودی یا Intuitive استدلال بالینی

این مدل از Reasoning معادل همان سیستم یک کانمن در نظر گرفته میشود. در این نوشته قصد داریم بیشتر درباره ی تعاریف و ویژگی های مختلف مدل شهودی یا Intuitive صحبت کنیم.

Intuition برای افراد مختلف معانی متفاوتی داشته و هر کس تعریف خاص خود را از آن ارائه داده است.

اگر بخواهیم این تعاریف را در یک طیف قرار دهیم می توانیم یکی از دو انتهای طیف را تعاریف لطیف و تقریبا شاعرانه و انتهای دیگر را تعاریف خشک و علمی در نظر بگیریم.

تعاریف لطیف:

بیایید از قسمت لطیف این طیف ذره ذره به سمت علمی آن برویم:

به مانند خلاقیت، الهام شهودی غالبا زمانی اتفاق می افتد که فرد تقریبا با یک فعالیت ادغام و یکی شده باشد. زمانیکه در سطحی از لذت و رضایت بر آن فعالیت بسیار متمرکز است.

هم چنین در این سمت طیف می توان انواع شهودی را که در بازی لاتاری و شرط بندی و پیش گویی های آینده و فال ها و … رخ می دهند مطرح کرد.

بسیاری از افراد نام های دیگری را نیز به شهود می دهند:

… حس ششم، راهنمایی ارواح، غریزه، حس درونی و

هم چنان که به آن طرف طیف حرکت می کنیم ممکن است Intuition را بعنوان Default Sense در نظر بگیرند که شاید معادل فارسی اش را عبارت ” دلم خواست” یا “دلم کشید” بتوان در نظر گرفت.

معنای دیگری که مطرح می کنند Common sense است که معادل حدودی فارسی اش عقل سلیم می باشد، چیزی که احساس می کنیم درست است و بنابراین آن را انجام می دهیم.

این می تواند نتیجه ی آموخته های گذشته، چه به صورت ضمنی(Implicit) و چه آشکارا (Explicit) باشد که در نتیجه به شخص چنین  حسی دهد:

کار درست این است پس انجامش بده.

Gigerenzer شهود را به عنوان Gut feeling تعریف می کند.

یک قضاوت که:

1.سریعا در خودآگاه ما ظاهر می شود.

2.با علت های زمینه سازی ست که ما به طور کامل ازآن ها با خبر نیستیم.

3.و آن قدر قوی هست که طبق آن رفتار می کنیم.

این Gut feeling ، حس ششم یا فرمان خدایان نیست بلکه فرمی از هوش ناخود آگاه یا Unconscious Intelligence است.

اما برای Myer ، در کتاب Intuition ،شهود چنین تعریف میشود:

ظرفیت ما برای Direct Knowledge و Insight فوری بدون مشاهده گری و دلیل آوردن

تعاریف خشک و علمی:

در طرف دیگر طیف، تعاریف سخت تر و علمی تری مطرح می شوند.

Intuition در واژگان علوم شناختی بعنوان Type 1 processing یا سیستم یک تفکر شناخته می شود.

در این مدل، پردازشIntuitive ممکن است:

1.منشاهای Hardwired داشته باشد.

2.با احساسات و عواطف مرتبط باشد.

3.نتیجه ی یادگیری و آموختن آشکارا و تمرین باشد.

4.طی یادگیری ضمنی ایجاد شده باشد.

منبع تصویر

همان طور که در این تصویر می بینیم، Type 1 processing در اثر این عوامل می تواند به نسبتی از توانایی برسد که ما را به تشخیص برساند.(فارغ از اینکه تشخیص درست یا غلط باشد)

منبع:

کتاب Diagnosis: Interpreting the Shadows


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *