ابوعلی سینا یا ابن سینا یا به تعبیر اروپایی ها Avicenna با تالیف کتاب قانون یا همان The Canon of Medicine نقش به سزایی در آموزش پزشکی طی هفتصد سال پس از انتشار آن داشت.
ابن سینا به تعبیر آزلر مولف مشهورترین تکست بوک پزشکی نوشته شده ی تاریخ بوده است.
هم چنین آزلر اشاره می کند که کتاب قانون ابن سینا طولانی مدت تر از هر کتاب دیگری، بعنوان انجیل پزشکی به شمار می رفته است.
ابوعلی سینا هم چنین از اولین کسانی بود که مفهوم قرنطینه را برای جلوگیری از سرایت بیماری های عفونی معرفی کرد و هم چنین مانند رازی تاکید داشته که بسیاری از بیماری های جسمی منشا روانی دارند.(احتمالا داستان آن شاهدخت بیمار را که با شنیدن نام شهر و محله ی معشوق نبضش تندتر شده شنیده اید.)
به گفته ی Richard Dean Smith ابن سینا پزشکان دوران کهن را با پزشکی مدرن پیوند می زند.
منبع:
کتاب پندی به پزشک جوان( Advice to the Young Physician)
در این قسمت از سخن بزرگان قصد داریم که کمی به طرز نگاه ابن سینا بپردازیم:
بعضی بیماری ها اختصاص به یک عضو دارند اما بعضی مشترک اند. مثل دو عضو که یکی بیماری را با دیگری به اشتراک می گذارد، زیرا:
- بوسیله ی یک عصب با هم مرتبط اند مثل مغز و معده.
- بوسیله ی عروق خونی به هم مرتبط اند مثل رحم و پستان.
- یک عضو مسیری ست برای دیگری مثل کشاله ی ران برای پا در ورم پا.
- یک عضو در کنار دیگری ست مثل ریه ها و مغز(اخلاط غیرطبیعی مغز به نای تخلیه شده و باعث ایجاد مشکل در ریه ها می شود) بخصوص وقتی یکی از آن ها گرم و ضعیف است و محصولات دیگری را می پذیرد مثل آگزیلا نسبت به قلب.
- کنش یکی لازم است تا دیگری فعالیت کند مثل دیافراگم نسبت به ریه ها در تنفس.
- یکی در خدمت دیگری ست مثل عصب نسبت به مغز
- هر دو مشترکا وابسته به عضو سومی هستند مثل مغز و کلیه نسبت به کبد.
این نوع وابستگی می تواند مضر باشد. بعنوان مثال اگر مغز معده را در برنگیرد(از نظر عملکردی) فرایند هضم ضعیف خواهد شد و تغذیه با کیفیتی کم صورت می گیرد و درد در مغز افزایش می یابد.
به اشتراک گذاشتن مشکل طبق دوره و ترتیبی اتفاق می افتد که بیماری اولیه را مشخص می کند.
منبع:
کتاب پزشکی ابن سینا(Avicenna’s Medicine)
مسلما طبق دانش کنونی ما درباره ی بدن، ایراد هایی جدی میتوان از محتوای این نظریه ی ابن سینا گرفت. اما اگر به این هفت بند و مدل نگاه او به ارتباط بین اجزای مختلف بدن و چیستی این ارتباطات توجه کنیم ، در می یابیم که بدن را به عنوان یک کل یا یک سیستم متشکل از اجزای خاص در نظر گرفته که هر جز می تواند دیگری را تحت تاثیر قرار دهد و اگر به بند هفت بنگریم می بینیم که پارا فراتر گذاشته و ارتباط بین سه عضو یعنی مغز و کبد و کلیه را بررسی می کند.
اما آیا می شود از چنین درکی برای کنار آمدن با مفهوم uncertainty و ابهام در پزشکی استفاده کرد؟
درک ارتباطات اجزای بدن بعنوان یک سیستم که همواره خروجی های عملکردش قابل پیش بینی نیست،چگونه می تواند به کنار آمدن ما با ابهام همیشه در صحنه ی پزشکی کمک کند؟
دیدگاهتان را بنویسید